اسراری از غیبت امام زمان (عج)
واژه غیبت وقتی در مورد امام عصر استفاده می شود معنای عدم حضور را نمی رساند بلکه به این معناست که امام علیه السلام زندگی پنهانی دارد. با توجه به روایات می توان دریافت مراد از زندگی پنهانی حضرت مهدی (عج) این است که مردم او را نمی شناسند یعنی آن بزرگوار، میان مردم است و آنان او را می بینند ولی نمی دانند او همان امام زمان است. بر این اساس غیبت حضرت مهدی به حضرت یوسف تشبیه شده است. با اینکه برادرانش برای خرید گندم به مصر رفتند و او را دیدند اما وی را نشناختند، البته بیان علت حقیقی و اصلی غیبت، امری دشوار و شاید دور از دسترس باشد اما با تأمل در روایات به چند محور اساسی می توان در این زمینه دست یافت؛
● غیبت، سنت الهی
یکی از علل و اسباب غیبت امام زمان(عج) که در روایات آمده، این است که موضوع غیبت در اسلام چیز جدید و بی سابقه ای نیست بلکه در امم پیشین نیز به صورت یک سنت الهی جریان داشته است. در این زمینه به دو حدیث اشاره می کنیم؛
الف) سدیر از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: برای قائم ما غیبتی است طولانی. عرض کردم: چرا یابن رسول الله؟ حضرت فرمود به جهت اینکه خدا خواسته است که سنت و روش پیامبران گذشته را در مورد غیبتهایشان در باره آن حضرت نیز جاری کند. ای سدیر! به ناچار غیبت آن جناب واقع خواهد شد زیرا خداوند فرموده است: «لترکبن طبقاً عن طبق» (۱) سنت گذشتگان در باره شما نیز جاری خواهد بود. (۲)
ب) عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: ناگزیر برای
صاحب الامر غیبتی خواهد بود، به طوری که صاحب هر عقیده باطلی در مورد آن حضرت دچار شک و تردید می شود. عبدالله گفت: جانم فدایت! چرا؟ حضرت فرمود: ما اجازه نداریم علت آن را برای شما بیان کنیم. عبدالله بار دیگر عرض کرد: حکمت غیبت آن حضرت چیست؟ حضرت فرمود: حکمت غیبت ایشان مانند غیبت پیامبران و اولیاء پیشین خداوند است و تا بعد از ظهور آن حضرت، علت آن کشف نمی شود، همان گونه که علت سوراخ کردن کشتی و کشتن غلام و به پا نمودن دیوار توسط حضرت خضر (ع) تا هنگام جدا شدن موسی (ع) از خضر (ع) برای آن حضرت روشن نشده بود. (۳)
مهدی (عج) و سنت انبیاء (ع)
در مورد همانندی غیبت حضرت مهدی (عج) با غیبت انبیاء، علل و حکمتهایی بیان شده است. سدیر صیرفی می گوید: با مفضل و ابوبصیر و ابان بن تغلب خدمت امام صادق (ع) شرفیاب شدیم. آن حضرت بر روی خاک نشسته بود و لباس خیبری بر تن داشت و همچون مادری فرزند مرده، گریه می کرد و حزن و اندوه سراسر وجود حضرت را فرا گرفته بود و در حالی که اشکهایش جاری شده بود می فرمود: ای آقای من! غیبت تو خواب را از دیدگانم سلب نموده و زندگانی را بر من تنگ کرده و آرامش را از قلبم گرفته است. ای آقای من! غیبت تو، مصائب و اندوه مرا برای همیشه دردآور نموده است. به آن حضرت عرض کردیم: ای فرزند بهترین انسانها! چرا این قدر گریان و اندوهناک هستید؟ حضرت فرمود: امروز در کیفیت تولد و غیبت طولانی قائم (عج) و گرفتاری مؤمنان و تردیدهایی که به واسطه طولانی شدن غیبت در آنان پیدا می شود و اکثر آنها از دینشان بر می گردند، تأمل کردم.
زنان آخر الزمان
رسول گرامي اسلام در وصف برخي از زنان آخرالزمان چنين مي فرمايد:
«چگونه مي شود حال شما هنگامي كه زنان شما فاسد شوند و جوانان تان فاسق و شما نه امر به معروف ميكنيد و نه نهي از منكر!» به پيامبر(ص) گفته شد: آيا واقعاً چنين خواهد شد؟! آن حضرت فرمود:« بله و بدتر از آن]نيز خواهد شد[».
امام علي(ع) نيز مي فرمايد:«در آخرالزمان و نزديك شدن قيامت – كه بدترين زمان ها است – زناني ظاهر مي شوند كه برهنه و لخت هستند! زينت هاي خود را آشكار مي سازند، به فتنه ها داخل مي شوند و به سوي شهوت ها مي گرايند! به سوي لذت ها مي شتابند، حرام هاي الهي را حلال مي شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود».
آيا در ميان اين همه مسلمان و شيعه 313 نفر يار و ياور براي حضرت وجود ندارد تا ظهور کند؟
در پاسخ اين سؤال مي گوييم:
اولاً: در روايات مختلف براي ياران و اصحاب خاص حضرت مهدي عليه السلام صفات و خصوصيات ويژه اي ذکر شده که بايد در 313 نفر موجود باشد، و ما به برخي از آن صفات قبلاً اشاره کرديم.
ثانياً: همان گونه که در جاي خود اشاره کرده ايم، از مجموعه ي احاديث استفاده مي شود که حضرت دو دسته يار و ياور بعد از ظهور دارند: يکي ياوران خاص که 313 نفرند و دسته ي ديگر ياوران عام که ده هزار نفرند و بايد اين تعداد جمعيت نيز آماده شود.
ثالثاً: فراهم شدن 313 نفر از ياران خاص حضرت علت تامّه براي ظهور حضرت نيست، بلکه يکي از شرايط تحقق ظهور است، حضرت با کمک اين تعداد افراد حکومت عدل گستر جهاني را پياده خواهد کرد، اما اينکه آيا فراهم شدن اين تعداد نفر علت تامه ي ظهور است؟ خير، بلکه علل و عوامل و شرايط ديگري از جمله فراهم شدن زمينه ي لازم و مساعد براي حکومت حضرت نيز لازم است.
منبع: کتاب هنگامه ظهور
خَسْف به بَيْداء
فرو برده شدن در « بَيْداء» ـ كه از آن در روايات «خَسْف به بَيْداء» تعبير شده است ـ از نشانه هاي ظهور حضرت مهدي(عج) است. اين نشانه در احاديثي كه درباره سفياني سخن گفته اند، فراوان ذكر شده است.
واژه «خَسْف» به معناي فرو رفتن و پنهان شدن است و « بَيْداء» نام سرزميني بين مكه و مدينه است . ظاهراً منظور از « خَسْف به بَيْداء» آن است كه سفياني با لشكري عظيم به قصد جنگ با حضرت مهدي(عج) عازم مكه مي شود؛ اما در بين راه مكه و مدينه ـ در محلي كه به سرزمين بَيْداء معروف است ـ به گونه اي معجزه آسا، به امر خداوند، در دل زمين فرو مي رود.
اين حادثه در روايات بسياري به عنوان يكي از نشانه هاي ظهور بيان شده و در شماري از آنها بر حتمي بودن آن تاكيد شده است. امام باقر(ع) در بخشي از يك روايت مفصل فرمود:«... و سفياني گروهي را به مدينه روانه كند و مهدي از آنجا به مكه رخت بربندد و خبر به فرمانده سپاه سفياني رسد كه مهدي(عج) به جانب مكه بيرون شده است، پس او لشكري از پي آن حضرت روانه كند ولي او را نيابد تا اين كه مهدي با حالت ترس و نگراني بدان سنت كه موسي بن عمران داشت داخل مكه شود. آن حضرت فرمود: فرمانده سپاه سفياني در صحرا فرود مي آيد، پس آواز دهنده اي از آسمان ندا مي كند كه«اي دشت آن قوم را نابود ساز» پس آن نيز ايشان را به درون خود مي برد و هيچ يك از آنان نجات نمي يابد مگر سه نفر...»
درباره حتمي بودن اين نشانه از روايات متعددي مي توان استفاده كرد.
منبع: فرهنگ نامه مهدويت
در اين ميان جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان و معنا با طرح موضوع خليفةاللَّه و انسان كامل و پرداختن به نقش حجت الهى در عالم هستى، تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غفلت ورزيدند.
گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام و پيشواى مردم به عهده دارند هيچگونه مسؤوليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند و تنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنند تا خود بيايند و امور مردم را اصلاح كنند.
عدهاى هم ضمن توجّه به جنبه فراطبيعى و طبيعى وجود مقدس حضرت حجّت، عليهالسّلام، تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظيفه خود را اين دانستند كه با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در اين ميان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى كه بدانها اشاره شد، به طرح معناى درست انتظار پرداخته و درصدد تعيين وظيفه و نقش مردم در دوران غيبت برآمدند. در اين ديدگاه، هم مسأله خلافت الهى انسان كامل مطرح است، هم به جايگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظيفهاى كه مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدّس و تعجيل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شايد بتوان امام راحل امت، قدسسره، را به عنوان درخشانترين چهره از گروه اخير ذكر كرد. ايشان با صراحت به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى كه از مسأله انتظار فرج وجود دارد، پرداخته و ديدگاه خاص خود را در اين زمينه چنين مطرح ساختند:
البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمىتوانيم بكنيم، اگر مىتوانستيم مىكرديم. اما، چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. ... اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت، عليهالسّلام، ...
تعداد صفحات : 8
اين وبلاگ براي آشنايي و شناخت بيشتر با امام زمان (عج) مي باشد. التماس دعا